کم کن این فاصله ها را
دوباره آمدم از امتداد فاصله های دور بی تو بودن
نه! تو مرا خواندی و به سوی خود کشاندی
آن دم که می رفتم با سرعت نور، تا دل تاریکی محض
و می تاختم سوی علمی بی عمل و سراسر حجاب
تا که سخت زمین خوردم و شکستم.
به پشت سر که برگشتم خودم را در فاصله های دور از تو دیدم و سوختم.
باور نداشتم! چگونه دور شدم از تو و حس نکردم این دوری را!؟
تو کنار من بودی و من دور از تو،
زمین زدی مرا تا کم کنم این فاصله را.
خدایا! زمین خورده مجروح است و بی حال
و تو تماشا کن این بار، من زمین خورده خوشحالم.
اگر این شکستن ها راه توحید است و وصال، بشکن این قاب وجودم را
حرفی که نیست هیچ، بسی شوق شکستن دارم.
خدایا! من نمی خواهم این علم های بی عمل، این حجاب، این دوری و این فاصله ها را
بگیر از من آنچه را که تو را از من میگیرد.
زهرا پیربالائی
14مرداد1395